نحوه دستگيرى و شهادت شهيد قيام «سينا آرامى»
از طرفى عمق اين فاجعه به حدى بود که مردم لنگرود گيلان تحت تاثير قرار گرفته و خواستار قصاص قاتل سينا شدند که بسيجى ها از ترس افزايش اعتراضات محل سکونت خانواده وى را به اجبار از لنگرود به کرج انتقال دادند. اين رژيم هر کارى را براى خفه نگهداشتن مردم انجام داده است چه برسد به خانوادهاين شهيد… احتمال اذيت و آزار خانواده و دوستان وى توسط رژيم هست و اميدوارم مرا درک کنيد. و اگر من به افشا اين شهيد گمنام پرداختم بهخاطر دوستى نزديکيست که با هم داشتيم و سکوتم باعث عذاب وجدانم مىشد.
زمانى که من براى تدفين سينا به وادى لنگرود رفتم آثار ضربه باتوم بهسر ديده مىشد و همچنين شلاق با کابل نيز مشهود بود و کنده شدن ناخنهاى دست و پا نيز معلوم بود و سوراخهايى مانند سوراخ مته در استخوان هاى سينا مشخص بود و از همه وحشتناک تر خالى شدن شکم وى که بهدليل شليک گلوله از پهلوى راست و خروج آن از پهلوى چپ بود. خواهشا با اعلام و رسانهاى شدن اين شهيد ماهيت رژيم تشنه به خون جوانان بيدار ما را آشکار کنيد تا همه بفهمند که رهبرى که ادعاى حکومت على را دارد حتى دادگاهى براى گرفتن حق اين شهيد برگذار نمىشود.
گرامى باد خاطره شهيدان قيام مردم ايران |
من يکى از دوستان بسيار بسيار نزديک سينا آرامى هستم. من و سينا به حسينيه جماران رفته بوديم که با حمله وحشيانه بسيجى ها به حسينيه و شکستن شيشهها و ضرب و شتم مردم توسط بسيجى ها, سينا درصدد فيلمبردارى از صحنه بر آمد که مورد توجه بسيجى ها قرار گرفت و پس از کتک زدن سينا با باتوم او را به يک ون انتقال دادند. فرداى آن روز يعنى روز عاشورا خبر فوت سينا به خانوادهاش داده مىشود و به آنها گفته مىشود چنانچه اين ماجرا رسانهاى شود فرزند ديگر آنها را خواهند کشت که همين باعث ترس و سکوت خانوادهشان مىشود و از دادگاهى کردن پرونده فرزندشان خوددارى مىکنند.
از طرفى عمق اين فاجعه به حدى بود که مردم لنگرود گيلان تحت تاثير قرار گرفته و خواستار قصاص قاتل سينا شدند که بسيجى ها از ترس افزايش اعتراضات محل سکونت خانواده وى را به اجبار از لنگرود به کرج انتقال دادند. اين رژيم هر کارى را براى خفه نگهداشتن مردم انجام داده است چه برسد به خانوادهاين شهيد… احتمال اذيت و آزار خانواده و دوستان وى توسط رژيم هست و اميدوارم مرا درک کنيد. و اگر من به افشا اين شهيد گمنام پرداختم بهخاطر دوستى نزديکيست که با هم داشتيم و سکوتم باعث عذاب وجدانم مىشد.
زمانى که من براى تدفين سينا به وادى لنگرود رفتم آثار ضربه باتوم بهسر ديده مىشد و همچنين شلاق با کابل نيز مشهود بود و کنده شدن ناخنهاى دست و پا نيز معلوم بود و سوراخهايى مانند سوراخ مته در استخوان هاى سينا مشخص بود و از همه وحشتناک تر خالى شدن شکم وى که بهدليل شليک گلوله از پهلوى راست و خروج آن از پهلوى چپ بود. خواهشا با اعلام و رسانهاى شدن اين شهيد ماهيت رژيم تشنه به خون جوانان بيدار ما را آشکار کنيد تا همه بفهمند که رهبرى که ادعاى حکومت على را دارد حتى دادگاهى براى گرفتن حق اين شهيد برگذار نمىشود.