یکشنبه، اسفند ۱۶، ۱۳۸۸

کیفیت تازه ای از نزاع بر سر میراث خُمینی


فراسوی خبر... 16 اسفند

کیفیت تازه ای از نزاع بر سر میراث خُمینی

منصور امان

با انتقاد دوباره ی حُجت الاسلام حسن خُمینی از استناد باند نظامی – امنیتی ولی فقیه به آیت الله خُمینی برای مشروعیت بخشیدن به سرکوب و کُشتار، نزاع بر سر میراث برپا کُننده جمهوری اسلامی وارد دور جدیدی شُد.

نوه ی آیت الله خُمینی در دیدار شُماری از سرکردگان باند موتلفه اسلامی، با اشاره به کُد آوردن تلویزیون دولتی از اقدامات نخُستین "رهبر نظام"، شکایت کرد: "فقط و فقط بر روی جهات خشونت آمیزی تکیه می شود که مربوط به دوره و شرایط خاصی بوده است."

آقای حسن خُمینی به این ترتیب ضمن آنکه اعمال سیاستهای سرکوبگرانه از سوی آیت الله خُمینی را که وی "جهات خُشونت آمیز" نامیده تایید کرده است همزمان، با تخفیف دادن آن به "دوره های خاص" تلاش کرده که میان اقدامات مزبور با اعمال جانشینان کُنونی وی نیز خط فاصل بکشد.

با وجود کاستیهای هنگُفت در روایت آقای حسن خُمینی از دو دهه ولایت مُطلقه آیت الله خُمینی (1368- 1358)، این ارزیابی بینابینی از دوره تاریخی مزبور نخُستین نوع خود در میان رهبران جناح حذف شُده "اصلاح طلب" می باشد. رهبران مزبور کوشش برای بازگشت به دوران "امام" یا "اصول اصیل انقلاب و امام" را از یک سو هدف خود مُعرفی کرده و از سوی دیگر، به عُنوان زاویه ای برای حمله به باند نظامی – امنیتی استفاده می کُنند.

در همین حال، دفاع از عملکرد آیت الله خُمینی در دوره یاد شُده و یا توجیه تراشی برای پایمالی گُسترده و خونین حُقوق شهروندان کشور به فرمان و تحت مُدیریت وی، همواره با کوشش برای "حفظ نظام" و نگه داشتن چارچوبهای اصلی دستگاه قُدرت برای سوار کردن ترکیب جدید بر آن مُترادف بوده است. جالب اینجاست که دفاع به همین اندازه سرسختانه باند آقای خامنه ای از دوران مزبور نیز با هدفی مُشابه و البته این بار به منظور "حفظ نظام" واقعا موجود و روابط حاکم صورت می گیرد.

از این رو، جدال پُر حرارتی که از ماه های گُذشته بین دو طرف نزاع بر سر میراث داری آیت الله خُمینی در گرفته است، بیش از همه ویژگیهای یک جنگ فرقه ای را با خود حمل کرده که موضوع آن را تفسیرهای مُتفاوت از یک مولفه ی مُشترک تشکیل می داده است.

ناگُفته پیداست که محدودیتهای این انتخاب، جناح حذف شُده را ناچار به بازی در زمین حریف و پذیرُفتن شرایط نابرابر آن ساخته است؛ امری که با هر روز تجربه عملی بیشتر آن، تردید پیرامون کارا بودنش قوی تر می شود. با این حال، نشانه ای که حُجت الاسلام خُمینی از تاثیرات موقعیت مزبور ارسال کرده است، فقط می تواند آغاز یک فرآیند طولانی و به همین اندازه، مُحتاطانه باشد. پُرسش این است که آیا پروسه مزبور می تواند خود را با شتاب و جسارت خیره کُننده جُنبش اجتماعی تنظیم کُند؟