پنجشنبه، فروردین ۰۸، ۱۳۸۷

بر خیز و قدح نوش کآمد بهاران












بر خیز و قدح نوش کآمد بهاران

بر خیز و قدح نوش
کآمد بهاران
بر خیز و برقص آی
کآمد بهاران
درخت و گل شکوفه کردند
چمن سر تاسر دشت آراست
قمری و قناری آواز خوان
بر شاخ و برگ درختان

برخیز و شو شکوفا
که گل شکفت و غنچه داد
بوی ترنم نسیم بهاری
در سرتاسر شهر پیچیده است
بوی عطر لاله و سنبل
همه جا را غطر آگین کرده است
برخیز و قدح نوش
کآمد بهاران
فروردین 1387

آزادی ای خجسته آزادی

مثل شمعی
بر گرد آزادی میسوزم
که آهم بردل ز دلدارم
و می یابم آزادی را که
چه گرفتار و در زنجیر است
کدام دست میتواند یاریم کند
تا آزادی را آزاد کنیم؟
آزادی در قید و زنجیر
شب پرستان است
وه که این شب سیه
چه شوم شبی است؟
چه بد هیبتی دارد
چه بد کردار وبد سر شت است
و دوباره
همچو پروانه
بر گرد شمع آزادی میسوزم
تا آزادی را آزاد کنم
پس کجایی تا ببینی
چگونه آزادی را به بند کشیده اند؟؟؟
و کسی مرگ آزادی را نمی سراید
بیا با هم چون شمع
بر گرد آزادی بسوزیم
و یادش را. حرمتش را گرامی داریم
و این است سرنوشت
تاریخ امروز ما
که شب در حکومت است و
روز ، آزادی دربند و در زنجیر
مثل شمعی
بر گرد آزادی میسوزم
که آهم بر دل ز دلدارم
و می یابم آزادی را
که چه گرفتار و در زنجیر است
فروردین 1387
م طحانی