شنبه، دی ۱۵، ۱۳۸۶

یاددا شت هفته.


یاددا شت هفته.

زهر و پادزهر


سرمقاله


ترور بي‌نظير بوتو در پاكستان فراتر از مسائل خود اين كشور، جهان را در روزهاي پاياني سال2007 و شروع سال جديد ميلادي تكان داد. موقعيت استراتژيك پاكستان، وضعيت بحراني و حساسيت انتخابات آتي اين كشور و نيز شخصيت زني كه براي نخستين بار در يك كشور مسلمان به نخست‌وزيري رسيد و بارديگر در مخالفت با بنيادگرايي وارد عرصه خطر شد، در ايجاد اين شوك دخالت داشتند. اما عامل اصلي، هيولاي«بنيادگرايي» و«تروريسم» ناشي از آن است كه مقاومت ايران از دو دهه پيش به عنوان «تهديد جديد جهاني» برآن انگشت گذاشته است. مريم رجوي در پيام تسليت خود بعد از ترور بي نظير بوتو ، درعبارتي كوتاه اما رسا، همين واقعيت راخاطرنشان كرد و گفت: «اختاپوس زن‌ستيز تروريسم و بنيادگرايي كه كانون آن در تهران است، ياراي تحمل خانم بوتو را در رأس اپوزيسيون پاكستان نداشت. منشأ اصلي تروريسم و خونريزي و وحشتي كه اكنون كشورهاي منطقه را از افغانستان و پاكستان تا عراق و لبنان و فلسطين فرا‌گرفته، رژيم بنيادگراي حاكم بر ايران مي‌باشد. قلب بنيادگرايي، ايران تحت حاكميت آخوندها است كه از كشتار و خشونت و بحران تغذيه مي‌كند».
اين توحش و تروريسم را تئوريسينهاي نظام آخوندي «نوع جديدي از قدرت» مي‌دانندكه مي‌تواند بين رژيم قرون و سطايي با دنياي صنعتي «موازنه قوا » برقراركند.آنها فتواي خميني در مورد قتل رشدي و ناشران كتابش را نمونه‌يي از اين «قدرت جديد» توصيف مي‌كنند كه تنزل قدرت نظام را بعد از زهرخوردن خميني در جنگ هشت ساله با عراق در سال1367ترميم كرد. خميني با دجالگري اين فتواي قتل را «شرعي» قلمداد مي‌كرد، اما همه مي‌دانندكه او نه از سر شريعت‌پناهي، بلكه از‌سر فرصت‌طلبي و چندماه بعد از آن كه ماجراي اين كتاب در كشورهايي مثل پاكستان بالا گرفت، به صدور فتواي تروريستي مبادرت نمود. از اين كثيف‌تر، خباثت و شقاوت آخوندي در كاربرد حربه تروريسم در عراق است. كاظم جلالي، عضوكميسيون امنيت مجلس رژيم در «ميزگرد هسته‌يي» با تأكيد بر استفاده از مشكلات آمريكا در عراق، مي‌‌گويد«هر ماشيني كه در عراق منفجر مي‌شود يك ماه فتنه‌ آمريكاييها را عقب مي‌اندازد». (ايسنا 29ارديبهشت85). نماينده خامنه‌اي در كيهان آخوندي هم تأكيد مي‌كند: «پرونده هسته‌يی ایران، نه پای میز مذاکره، بلکه در خیابانهای بیروت و بغداد حل خواهد شد»(كيهان5شهريور85). آيا وقيحانه‌تر از اين مي‌توان مصالح عالي و آرامش زندگي دو ملت مجروح و مظلوم را به خاطر مقاصد شوم فاشيسم مذهبي به گروگان گرفت؟
اما ايران فقط كانون توحش و تروريسم صادراتي آخوندها نيست. ايران مهد مقاومتي هم هست كه آن را به كشور پيشتاز مقابله با بنيادگرايي تبديل كرده است. مقاومتي كه سازمان محوريش با ايدئولوژي اسلام دموكراتيك، با تقديم 120هزارشهيد در مبارزه با استبدد مذهبي و با شوراي رهبري متشكل از زنان مجاهد خلق، پادزهر و پاسخ كارساز در برابر «اختاپوس زن‌ستيز تروريسم و بنيادگرايي» است. سيد احمد غزالي، نخست‌وزير سابق الجزاير مي‌گويد:«تنها راه‌حل مقابله با تهديد بنيادگرايي وجود و فعاليتهاي نيروهاي عميقاً دموكراتيك مسلمان است و سازمان مجاهدين خلق تنها نمونه دموكراتيك در كشورهاي اسلامي است كه از پايگاه گسترده اجتماعي برخوردار است»(السفير25مهر83).

کپی از سایت سازمان مجاهدین خلق ایران.


م طحا نی
Mo.Tahani@googlemail.com
http://iranzaminman.blogspot.com/
http://mu.tahani.googlepages.com/